اگر کسی غیبت می کرد، به عنوان نهی از منکر، همان جا با چفیه او را بسته و بیست ضربه شلاق می زدند.!
نحوۀ دیگر آویختن به سقف چادر بود؛
که بعد از فرود آمدن ضربات شلاّق و بعد یک پارچ آب سرد روی سرش خالی می کردند.!
یا بدون مقدمه روی سرش می ریختند و تا آنجا که می خورد او را می زدند!
کسی که تمام غذای ظرف خود را نخورده بود به ده ضربه شلاّق محکوم می شد.!
*
*
*
اگر کسی بیش از سه روز با برادر رزمنده اش قهر یا سرسنگین بود و سلام نمی کرد و یا از زبان نیشدار مزاح استفاده می کرد نیز به ده ضربه شلاق محکوم می شد.!
تعبیر «سرما نخوری» در برخورد با کسی که دکمۀ یقه اش را به عمد یا سهو باز گذاشته بود؛!
گفتن عبارت کنایه آمیز «برادرها! دیگر صحبتی ندارند؟!» توسط شهردار در موقع جمع کردن سفره خطاب به کسانی که سر سفره حرف می زدند!
خواندن مصرع «بنی آدم اعضای یکدیگرند» برای دو نفر که با هم بگو مگویشان شده بود!
عطسه کردن در میان صحبتها ی برادری که احتمال غیبت در آن می رفت و نیز ترک سنگر بدون هیچ سخنی، به عنوان اعتراض...!
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم