۰•● رفقـای آسمـونی ۰•●

اینجـا سنگـر "دو" رَفیـق است که هـم قَسمنـد،تـا پـَروآز...

۰•● رفقـای آسمـونی ۰•●

اینجـا سنگـر "دو" رَفیـق است که هـم قَسمنـد،تـا پـَروآز...

۰•● رفقـای آسمـونی ۰•●

الْأَخِلاَّءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ..

دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران...

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

شهید چمران....

پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۴۴ ب.ظ

رضا سگه ... یه لات بود تو مشهد ... هم سگ خرید و فروش می کرد و هم دعواهاش از نوع ...بود ...


یه روز داشت میرفت سمت کوه سنگی برای دعوا و غذا خوردن ... دید یه ماشین داره تعقیبش می کنه ... آرم ماشین :  ستاد جنگهای 

نا منظم... راننده، شهید چمران ... شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت : " فکر کردی خیلی مردی ؟! " بروبچ اینجور 

میگن !! اگه مردی بیا بریم جبهه .................. به غیرتش بر خورد ... راضی شد .... بردش جبهه .شهید چمران تو اتاق نشسته بود ...

 یه دفعه دید که صدای دعوا میاد ! ... با دست   بند، رضارو آوردن تو اتاق ... رضارو انداختنش رو زمین:  این کیه آوردید جبهه ؟ رضا 

شروع کرد به فحش دادن ... دید که شهید چمران توجه نمیکنه .... یه دفه داد زد :کچل با توام ...!!!! یکدفعه شهید چمران با مهربانی 

سرش رو بالا آورد : چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ قضیه این بود.... آقا رضا داشت میرفت بیرون .... بره سیگار

 بگیره و برگرده ... با دژبان دعواش شده بود ....


شهید چمران :  آقا رضا چی میکشی ؟!! .... برید براش بخرید و بیارید ...! شهید چمران و آقا رضا ... تنها تو سنگر ...


آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !! شهید چمران : چرا ؟!


آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده ... تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه...


شهید چمران : اشتباه فکر می کنی ...! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب 

میده ... هی آبرو بهم میده ... تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی بهت خوبی می کرده ...! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش 

بده بگم بله عزیزم ... یکم مثل اون شم ...!


آقا رضا جا خورد .................... رفت تو سنگر نشست ... زار زار گریه می کرد ...


اذان شد ..... آقا رضا اولین نماز عمرش بود .............. رفت وضو گرفت ... سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود ....... وسط نماز،

 صدای سوت خمپاره اومد ...... صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد ...


آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد .... فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش .... توبه واقعی و یه نماز واقعی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۰
معطــر

نظرات  (۳)

۱۳ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۰۶ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

اگر صادقانه و با محبتی قلبی و دلسوزانه انجام نشه؛
اگر مودبانه و از راه درستش و از طریق اهلش انجام نشه...
حتی اگر همه ی اینها باشه ولی با ظرافت خاص خودش انجام نشه،
درست برعکسش نتیجه میده و میشه:

نهی از معروف و امر به منکر...

سلام...
آفرین....آفرین
۱۱ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۲۴ محمد کیوان

ـهـوالـشکـور

 

در قرآن مجید، شُکر در کنار صبر بیان شده است،شاید به این دلیل که مشکلات هم،نعمت هستند

«لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ»  ابراهیم/5

در سراسر قرآن فقط در مورد صابران وعده ی اجر بی حساب داده شده است.

بی تردید شکیبایان پاداش خود را بی حساب و به تمام خواهند یافت(زمر/10)

ــــ

با "حکمت صدر"  منتظر حضور با برکت شما بزرگوار هستم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی